احمدی نژاد رفت , به دانشگاه کلمبیا رفت , حس مسئولیت عجیبی دارد , بار زیادی را بر دوش خود احساس می کند , می خواهد پیام ملت ایران را به جهانیان معرفی کند , ایا می تواند ؟ اما می داند که باید از عزت ایران دفاع کند .
در ابتدا با توهیین و تحقیر رئیس دانشگاه مواجه می شود , از رسم میهمان نوازی آن ها , آن قدر دل گرم و شگفت انگیز می شود که زبانش بند می آید !! اما تنها می خندد و مثل همیشه لبخند کوچکی بر لب دارد , شاید پیش خود می گوید ...... اما می داند که باید از عزت ایران دفاع کند .
احمدی نژاد شروع به سخنرانی می کند , گله هایی دارد , سخنش را صریح می گوید , حقیقت را به روشنی بیان می کند , از این و آن باکی ندارد , چون حرفش , حرف حق بود . اما می داند که باید از عزت ایران دفاع کند .
در طی سخنانش با تشویق حضار مواجه می شود , در گاهی موارد با بی اعتنایی و بی ادبی آنها رو به رو می گردد , نگاه های درنده دوربین ها را می بیند که هر لحظه پیام او را به دنیا و اهل دنیا می رساند , اما آیا لحظه ای دل سرد می شود ؟ او در انجا تنها بود و فقط نگاه و سایه ملت ایران را در پشت خود احساس می کرد و این او را دل گرم می نمود . اما او می داند که باید از عزت ایران دفاع کند .
بله , او می خواهد از عزت ایران و ایرانی دفاع کند , او عزت ایران و ایرانی را بر روی سر خود قرار داد و همچون ناموس خویش از آن دفاع نمود . همان عزتی که امام حسین (ع) در بهایش ۷۲ از یاران و سر مبارک خویش را فدا نمودند , اری , این است مفهوم والا و با ارزش عزت . احمدی نژاد از عزت ایران و ایرانی دفاع کرد , توهین ها , تهدید ها و نگاه های ظالمانه ملت ها را به جان خرید تا به دنیا و مردم دنیا بفهماند که ایران و ایرانی عزتمند است و این پیام به زیبایی همچون نیش زنبور بر روح و کالبد دنیا منتقل شد تا همگان دریابند که کشوری عزتمند , مستحکم و با ایمان و اراده قوی در دنیا هست و خواهد بود و او نامش ایران است .